تعریفی که ویکیپدیا از کمالگرایی دارد، کمالگرایی یک ویژگی شخصیتی است که خصوصیات آن، با تلاش فرد برای بیعیب و نقص بودن و تنظیم استانداردهایی برای بالاترین سطح عملکرد توصیف میشود و با خود-ارزیابیِ انتقادی و نگرانی در مورد ارزیابی دیگران نیز همراه است.
در واقع به زبان ساده بخوام بیان کنم یعنی هر فرد برای اینکه بهترین عملکرد رو داشته باشه یکسری استانداردهایی رو برای خودش داره که بتوانه به اون رشد و موفقیتی که میخواهد برسد خوب تا اینجا این خیلی خوبه ولی مشکل از جایی شروع میشه که شما هیچ کاری انجام نمیدهید.
این عنوان رو برای اولین مطلب وبلاگم انتخاب کردم، چون دیدم خیلی وقت است درگیر این کلمه ی شیک و در واقع از نوع مخربش هستم و خودم خبر ندارم تا زمانی که یک پادکست گوش دادم و وقتی نشانه های کمالگرایی را توضیح میداد فهمیدم به طور ناخوداگاه درگیر این مسئله ام ، در واقع هر وقت میخوام یک کاری کنم یا حرفی بزنم یا حتی بنویسم این روحیه ای کمالگرایی سراغ ام میامد و باعث میشد آن کار رو انجام ندم یا به تعویق بندازم یا حرف ام را توی دلم بگم و از نوشتن هم سرباز بزنم. چرا؟ چون حس میکنم هنوز انقدر شرایط عالی نیست که من بخوام ان کار را انجام بدم یا ممکنه بعد از انجام احمقانه به نظر بیاد و این باعث میشد، کلا هیچ حرفی نگم و مطلبی ننویسم، در حقیقت با وجود کمالگرایی درونم دیگه نیازی به هیچ کس نبود که بخواد سد راه ام بشود چون من از قبل اون سد رو برای خودم ساخته بودم و پیشاپیش همه نظرهای منفی رو برای خودم مرور میکردم و این باعث میشد من هیچ شروعی نداشته باشم یا در صورت شروع نتیجه بخش نباشه.
اولین مثالی که با ان کمالگرایی رو شناختم همین ایجاد وبلاگم بود، در واقع من چند ماه قبل وبلاگ رو درست کرده بودم و من با اینکه مطالب زیادی رو نوشتم ولی هیچ کدام را ارسال نکردم چون همه اش با خودم میگفتم این خوب نیست، این کافی نیست و کلی به خودم انرژی منفی میدادم و در واقع انقدر شرایط رو برای خودم سخت کرده بودم که هی سر باز میزدم از انجام دادنش.
تا اینکه با گوش کردن پادکست بهترین خودت شو از علی یکانی، بالاخره باعث شد من یک قدم برای این ویژگی شخصیتی ام بر دارم و بدون در نظر گرفتن این حس ام، شروع کنم به نوشتن هر انچه به ذهنم میرسد. هنوز به طور کابردی با این قضیه برخورد نکردم و در واقع این اولین برخوردم با کمالگرایی از نوع ناسازگارش است که در وجودم رشد کرده ولی با گوش دادن به این پادکست که باعث شد حداقل شناختی از خودم پیدا کنم. از این بابت خوشحال ام که اولین مقابله ام با این قضیه رو در اینجا ثبت میکنم.